گروه ورزشي: به بهانه حضور کريم باوي در برنامه 90 ، و سخنان بيپيرايه و صادقانه اين ستاره پر افتخار خوزستاني و با اخلاق دهه 60 فوتبال ايران، سايت گل يادداشتي نوشته است كه در ادامه ميخوانيد:
1- ميشود مثل يک جمعدار اموال کارخانه اي که يک برگه کاغذ دستشان ميگيرند و ميروند توي انبار تا ثابت کنند انباردار احتمالاً دست به لفت و ليس زده و چند ميخ را يواشکي توي جورابش قايم کرده و به خانه برده است، حرفهاي کريم باوي در برنامه نود را ليست کرد، جلوي بعضيها تيک زد يعني بلوف! روي بعضيها خط کشيد يعني اغراق! از کنار بعضي هايش گذشت يعني فراموشکاري در گذر زمان! دور بعضي دايره کشيد يعني خاطره سازي و دست بُردن در اتفافات گذشته! .. ميشود همه اين کارها را کرد و بعد گردن افراشت يعني من ـ« اسنودن» هستم! ويکي ليکس فوتبال آرشيو ذهني من است! شما برويد نان و ماست تان را بخوريد! ...
2- مقايسه بازيکنان دو نسل با همديگر از اساس کار درستي نيست، قديميها دنياي خودشان را داشته اند، دلار را به قيمت آن زمان ميخريدند و از اينکه سوار هواپيما شده اند ذوق ميکردند و احتمالاً از خلبان ميخواستند وقتي از بالاي شهرشان رد ميشود يک بوق به افتخارشان بزند. بازيکنان حالا به اينکه کريم باوي کفش براي بازي نداشته است ميخندند، باور نمي کنند، پول يک جفت جوراب شان از درخشان ترين دستمزد دوران بازيگري کريم باوي و نسل او بيشتر است، به همين خاطر دليلي نمي بينند خيلي به حرفهاي مردي که حالا ميلنگد، چاق شده است و آشکارا در دو -دوتا چهارتاي زندگي مانده است گوش بدهند، بيشتر به نظرشان افسانههاي محلي ميآيد تا خاطرههاي واقعي! نسل جديدي که فوتبالهاي دهه 60 را نديده است هم پاي تلويزيون و توي فيسبوک شروع ميکند به شکلک در آوردن، به مزه پراندن و مچ گرفتن از کريم باوي و ابراهيم تهامي و هرکس ديگري که دهه اش گذشته است. لذت ميبرند از اينکه بروند کنار يک قفس و از پشت ميلههاي آهني به شير پير و فرتوتي که آنجاست، سوزني بزنند و وادارش کنند به نعره! به نعره اي توخالي با يال و کوپال و دندانهاي ريخته! شير که پير ميشود شغال هم دُم او را ميکشد.
3- عادل فردوسي پور ميتواند يک کينک کُنگ باشد، به همان اندازه مهربان و عاشق، به همان اندازه خطرناک و بي رحم! او به برنامه اش، به مخاطبين رنگارنگ اش فکر ميکند، به همين خاطر با همه عشق و علاقه اي که به دهه 60 فوتبال ايران دارد بدش نمي آيد هر از گاهي سنگي بزند به خانه شيشه اي بازيکنان قديمي! کريم باوي با اندام ترکه اي و چالاک اش ستاره بود، از همان ستاره هايي که وقتي عکسشان مينشست روي جلد کيهان ورزشي، حاضر بوديم پول خريدنش را گدايي کنيم. ما به او و نسلي که در روزهاي خاکستري و تلخ دهه 60 به ما شور و شوق و لذت ميدادند مديونيم. روزهايي که «صف» نماد برابري بود، روزهايي که گلوله رايگان تقسيم ميشد، روزهايي که بوي باروت ميداد، شب هايي که برق نبود، و فوتبال نيم بند دريچه اي بود براي نفس کشيدن.
حراج کردن آبروي کريم باوي و سنگ زدن به باورهاي قديمي نسل ما و اسباب مضحکه شدنش احياناً توسط مهاجمان قرمزپوشي که بعد از 70بازي هنوز اندازه انگشتان يکدست گل نزده اند به سود چه کسي است؟ ما کريم باوي، ابراهيم تهامي، رضا احدي، عبدالعلي چنگيز، مجيد نامجو مطلق، فرشاد پيوس، سيروس قايقران، قاسم کشاورز، اکبر يوسفي، محسن گروسي، شاهين بياني، سيدمهدي ابطحي، سيدعلي افتخاري، رضا حسن زاده، محسن عاشوري و .... را دوست داريم، آنها به روزهاي يکدست و بي روح کودکي و نوجواني ما رنگ پاشيدند، حتي اگر حالا چاق، با موهاي ريخته، پاهايي که ميلنگد و قيافه هايي که اصلاً به نظر نمي رسد يکبار به توپ لگد زده باشند بيايند و در برنامه 90 کمي اغراق بکنند. حرمت آنها را حفظ کنيم. آدمها پا که به سن ميگذارند و دهه شان که ميگذرد دست ميبرد توي خاطراتشان و آنها را بازسازي ميکنند. اين اتفاق براي ما هم رخ ميدهد، براي عادل فردوسي پور هم!
يک روز شايد سي سال ديگر، مجري جواني، عادل فردوسي پور را به برنامه اي تلويزيوني دعوت ميکند و او از مخاطبان ميليوني اش در روزهاي اوج 90 حرف ميزند و ممکن است خيليها باور نکنند و بگويند پيرمرد! چقدر با اعتماد به نفس دروغ ميگويد! ..... وقتي براي بازيکنان نيمه متوسط و ميلياردي فوتبال هورا ميکشيم، يادمان باشد به ستارههاي قديمي اين فوتبال بي رحم احترام بگذاريم، آنها ستارههاي شبهاي بي ستاره زندگي ما بودند، به همان شب عزيز قسم!
اما این روزها تاریخ مصرف فردوسی پور تمام شده ، این روزها خود ایشان هم نمادی از یک تفکر زورکی برای اکثر مردم عادی و هواداران و حرفه ای ها هستند!!!
ایشان 2 راه بیشتر ندارند یا همان توصیه معروفش به علی دایی را خود هم عمل نمایند .... ویا کمی رعایت رای های جدید و هواهای تازه و سطح توقعات مردمی را بنمایند ... اگر ادعا دارند که هنوز پیر نشده اند؟! (129683)